کسی که افسانه ای می سازد یا می نویسد، گویندۀ افسانه کنایه از کسی که حرف دروغ و باورنکردنی بزند کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه گو
کسی که افسانه ای می سازد یا می نویسد، گویندۀ افسانه کنایه از کسی که حرف دروغ و باورنکردنی بزند کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوِه گو، بیهودِه گو، یاوِه سُرا، هَرزِه گو، هَرزِه خا، خیرِه دَرا، ژاژدَرای، هَرزِه لاف، هَرزِه لای، یافِه دَرای، ژاژخا، مِهذار، هَرزِه دَرای، اَفسانِه گو
آنکه از اسباب خانه توجه میکند. (ناظم الاطباء) ، نوکر. خدمتکار، مسرف. (ناظم الاطباء). کنایه از کسی که هرچه داشته باشد همه را پاک بباد دهد، خواه از آن خود باشد خواه از آن دیگر. مقابل خانه نگهدار. (از آنندراج) : همه خوشه چینند و من دانه کار همه خانه پرداز و من خانه دار. نظامی. مجردرو خانه پرداز باش جوانمرد دنیابرانداز باش. سعدی (بوستان)
آنکه از اسباب خانه توجه میکند. (ناظم الاطباء) ، نوکر. خدمتکار، مسرف. (ناظم الاطباء). کنایه از کسی که هرچه داشته باشد همه را پاک بباد دهد، خواه از آن خود باشد خواه از آن دیگر. مقابل خانه نگهدار. (از آنندراج) : همه خوشه چینند و من دانه کار همه خانه پرداز و من خانه دار. نظامی. مجردرو خانه پرداز باش جوانمرد دنیابرانداز باش. سعدی (بوستان)